مجموعه مطالب تربیت توحیدی ترنم

سلام من خلاصه ای از آموزه های تربیت توحیدی را برایتان بازگو میکنم

مجموعه مطالب تربیت توحیدی ترنم

سلام من خلاصه ای از آموزه های تربیت توحیدی را برایتان بازگو میکنم

۱۴ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مطب دکتر

سلام 

​​​​​​دو ماهی بود که کارم شده بود تماس گرفتن با مطب خانم دکتر که یه نوبت بگیرم و موفق نشده بودم، هر بار که تماس می. گرفتم یا پشت خط اشغالی می موندم یا وقتیکه زنگ می‌خورد خوشحااال میشدم که خب موفق شدم بگیرم سینمو صاف میکردم که تا جواب میدن بعداز سلام و خسته نباشید بگم یه نوبت میخوام، بعد کلی زنگ می‌خورد و قطع میشد دوباره میگرفتم، و باز خودمو آماده میکردم برای نوبت گرفتن اینبار جواب که میدادن درحالیکه قندتودلم آب میکردم میگفتم ی نوبت میخوام میگفت پرونده داری؟ گفتم نه، می‌گفت گوشی حضورتون، میرفت و دیگه طرف یادش میرفت که من پشت خطم، خسته میشدم و قطع میکردم دوباره گرفتم، البته دوباره یه اصطلاحه، چون چندیییین بار شماره گرفته بودم، و دوباره که جواب داد گفتم ببخشید نوبت میخواستم، دوباره گفت پرونده دارید؟ گفتم نه گفت خانوم فعلا نوبت نداریم خانم دکتر مریضای خودشو می بینن، گفتم خدا خیرتون بده اینو نمیشد همون اول..... بوق، بوق، بوق، نگذاشت من حرفم کامل بشه، تلفنو قطع کرد و منم بی اینکه خمی به ابرو بیارم تلفن را روی پایه گذاشتم و رفتم سراغ کارام، فرداش دوستم تماس گرفتن و گفتن رفتی دکتر؟ جریان رابراش تعریف کردم گفت وای چه صبورید شما، من الان به خواهرشوهر میگم برات نوبت بزنه، خلاصه دوستان گلم که از خواهر برام عزیزترین  برام نوبت گرفتن و امروز اومدم مطب، البته باتمام این تفاسیری که پیش اومده از چندروز قبل بخدا توکل کردم گفتم خدایا من اینو میدونم که فقط خودت تأثیرگذاری و بس و من لا مؤثر فی الوجود الا الله را میدونم، پس به خودت توکل میکنم و از خودت میخوام که تأثیرات رو روی دست خانم دکتر بگذاری و کلا امور امروزم رو به خودت می‌سپارم، اومدم مطب و منشی اسمم رو پرسید و گفتم و زد تو سیستم و گفت نوبت به این اسم ثبت نشده، گفتم ی بار دیگه ببینید غیر ممکنه نباشه دوستم نوبت گرفتن دوباره چک کرد و گفت نیست هم اسم شما مال سال 94 هست. بازم خیالی نبود چون بخدا سپرده بودم با دوستم تماس گرفتم و ایشون گفتن بگید دوباره چک کنن به اسم خودتون نوبت گرفتم. خانم منشی با بی‌دقتی صفحه را باز می‌کرد میگفت نیست و می بست، خودم که نگاه کردم گفتم اسمم بودا دوباره بازکرد گفت کو؟ نشونش که دادم گفت خب این مال هفته گذشته گفتم خب ما هفته گذشته همین تاریخ تماس گرفتیم ممکنه اشتباه تاریخ اونروز رو بجای تاریخ نوبت زدن. بعد دیگه تاریخ رو اصلاح کردو کارای پذیرش را انجام دادن، همه اینارو گفتم که بگم وقتی همه ی امورات زندگیتون رو بخدا بسپارید خدا خودش همه ی کارها رو ردیف میکنه بدون اینکه آب تو دلت تکون بخوره، فقط باید توکلت واقعی باشه...    و من الله توفیق 

  • سهیلا کاظمی
  • ۰
  • ۰

سلام 

دو روزی بود که پیام رسان بله را چک نکرده بودم و به گروه ها سر نزده بودم، تا امروز که شاگردای مجازیم امتحان داشتند وقتی وارد بله شدم، دیدم که برای گروه نغمه که اساتید هم هستند پیام اومده وقتی بازش کردم از یه پیامی که یکی از اساتید فرستاده بود واقعا غبطه خوردم و ناراحت شدم 

استاد پیام گذاشته بودن که فردا آخرین یکشنبه ماه ذی القعده است نمازش را فراموش نکنید نمازش چهار رکعتیه و بصورت دوتا دو رکعتی خونده میشه و از فضائل این نماز اینه که هرکس این نماز را بخواند توبه او مقبول و گناهش آمرزیده می شود و دشمنان او در روز قیامت ازاو راضی می شوندو او باایمان می میرد و دین و ایمانش از وی گرفته نمی شود، قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش ازاو راضی می گردند و مغفرت شامل حال والدین او و ذریه ی او می گردد و توسعه رزق پیدا می کند و ملک الموت در وقت مردن بااو مدارا می کند. 

همینطور که فضائل نماز را می خوندم از عطش حسرت که چرا زودتر گروه را باز نکردم و این نماز پر فضیلت را نخوندم، مغزم داغ کرده بود و واقعا حیفم اومد و یک لحظه به خود ترسیدم که این نماز رفت تا سال آینده، یعنی من تا سال آینده هنوز در قید حیات هستم یا خیر؟ و ازاینکه نکند وقتمان بگذرد و دست خالی بخوایم به سفر آخرت بریم پشتم لرزید، و همانموقع از خدا خواستم که تا قبل از فرا رسیدن وقتش بهمون فرصت جبران بده 

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم 

  • سهیلا کاظمی
  • ۰
  • ۰

وقت اذان

سلام

​​​​​​امروز ظهر وقتی از کلاس برگشتم خونه اذان که شد من تازه رسیدم میدان آزادی و از مترو پیاده شدم و رفتم بالا، توی خیابون که رسیدم تاکسی ها پشت سرهم پارک کرده بودن و یه عده باصدای بلند میگفتن شهرضا...شهرضا دو نفر، یه عده بلند میگفتن سپاهانشهر... سپاهانشهر، و یه عده هم میگفتن بهارستان... بهارستان دو نفر 

میان این راننده ها که هرکدوم مسیرهاشونو اعلام میکردن، چشمم به صحنه ی جالبی افتاد دونفر ازاین راننده ها که یکیشون جوان بود و یکیشون میانسال درحالیکه دستمال‌های عرق گیرشون دور گردنشون بود به نماز ایستاده بودن و در حینی که همکارانشون دنبال مسافر بودن، این دو خسته از کار روزانه و پرداختن به کسب و کار به نیاز روحی خود پرداخته بودن، و خود را به منبع انرژی اصلی متصل کرده بودن، و درحال راز ونیاز باخداوند بودن. خیلی برام جالب بود و همون لحظه خداراشکر کردم که هنوز افراد اینچنینی که اینقدر اهمیت به نمازشون بدن که در خیابون به نماز بایستند هستند و من خداراازاین بابت شکر کردم. درهمون لحظه چشمم افتاد به تابلویی که روی نرده های در دانشگاه نصب بود، روی آن نوشته شده بود: 

خداوند در آیه 8 سوره تین می‌فرماید :  ألیس الله بأحکم الحاکمین یعنی آیا خداوند بهترین داوران و حاکم مطلق نیست؟ و این آیه بیشتر نظرم را به کار اون دو راننده ی بانماز جلب کرد. 

آیا راننده هایی که وقت اذان بسوی خدا شتافتند با راننده هایی که در وقت اذان دنبال مسافر می گردن، در پیشگاه خداوند یکسانند؟ 

  • سهیلا کاظمی
  • ۰
  • ۰

سلام 

دیروز عصر مسؤل آموزش باهام تماس گرفتند و گفتند شروع جلسه فردا ساعت 8:30 هست، و من امروز صبح هنوز پسرو دخترم خواب بودن که ازخونه رفتم بیرون، ظهرکه اومدم پسرم داشت برنامه های باشگاهش را هماهنگ می کرد، سلام نکرد، منم گفتم سلام پسر گلم، خودش خجالت کشید و هیچ نگفت و سرش را زیر انداخت، گفتم اشکال نداره من زودتر سلام کردم حالا شما جواب بده، ثوابش را هم ببر، فوری سلام کرد و من دوباره جوابش دادم و گفتم به سلام پسر گلم، خوبی؟ بعد شروع کرد از برنامه های باشگاهش صحبت کردن، من همیشه سعی کردم با محبت کردن به بچه هام ارتباط برقرار کنم، تا بتونن راحت حرفشونو برام بگن، هرچند پسرا حجب و حیای خاصی درمقابل مادراشون دارند اما دخترها راحتترین. و راحت‌تر حرف دلشونو میزنن، مدتی بود خیلی بخاطر بی نظمی تو کارهاشون و نمازهای جسته گریختشون که پیوسته نبود، خیلی بهشون غر می زدم ولی احساس کردم اینطوری بینمون فاصله میوفته و ممکنه بعد آسیب جدی تری وارد کنه، برای همین سه تا اصل را تو زندگی بهشون گفتم که اگه رعایت کنند هم خدا از دستشون راضیه هم خودشون راحتن و هم من دیگه نیاز نیست غر بزنم، و اون سه اصل که همش در انظباط فردی خلاصه میشود اینه که هر کاری را که باید در وقت و زمان خودش انجام دهند، انجام دهند، چه بخوان چه نخوان، و این اصل که دو اصل دیگر را شامل می‌شود از نماز خواندن گرفته تا انجام کارهای شخصی را دربرمی گیرد. و قانون تکرار که یک اصل دربطن این اصل است کارها را در ذهن ملکه خواهدکرد که اتومات درزمان خودش انجام دهند. 

موفق و مؤید باشید 

  • سهیلا کاظمی
  • ۰
  • ۰

مدیریت مادر

سلام

قبول دارید که نمره ی مدیریت مادرها بیسته؟ 

ما آخر هفته ها باخانواده ( پدر ومادر و خواهر و برادر ) وعده می کنیم و میریم تو باغ پدرم، البته تمام هماهنگی ها از صفر تاصدش را مامانم انجام میدن. از پختن غذا و ملزومات سفره گرفته تا میوه و تنقلات و غیره، همشو مامانم انجام میدن حتی خودشون زودتر میرن تو باغ و کولر و روشن میکنن که فضا خنک باشه و چای دم می کنن و همه چیو آماده میکنن تا ما برسیم تو باغ، بااینکه دوسال پیش برادر کوچکم براثر سانحه تصادف به رحمت خدا رفتند، و پدرم بخاطر غم و غصه های فراوون بیمارن و به سرطان روده مبتلا شدند و دو ماه بیشتر نیست که جراحی کردند و دارند شیمی درمانی می شوند و مادرم کمی بی حوصله شدند ولی بازهم خودشون هماهنگی‌های آخر هفته را انجام می دهند. اما این هفته بخاطر وضعیت بابا و مشغله های مامان تصمیم گرفتیم خودمون همه چیو برای رفتن به باغ آماده کنیم، بعداز کلی فکرکردن که چی بپزیم، بنا شد که همبرگر آماده کنیم، خواهرم گفتند می‌بریم تو باغ و همونجا کبابشون می کنیم، نشون به آن نشون که ساعت 9:30 شب شام خوردیم درصورتیکه هرموقع مامانم عهده داربود همه ی کاراشو ازتوی خونه آماده می‌کرد و میومد و بموقع هم شام می خوردیم و همه چی اوکی بود، اما هماهنگی‌های ما... 

کمی با خودم فکرکردم و گفتم ماهنوز بعداز عمری زندگی هنوز مدیریت مامان رو یادنگرفتیم مادری که از افراد قدیم محسوب میشن، نسل ما که ما باشیم، بعدازچندسال زندگی هنوز مدیریتمون می لنگه وای بر نسل امروز و فردا که بچه های ماباشند 

واقعا چه کنیم که در فرایند این مدیریت هم خودمون موفق باشیم هم بچه هامون؟ 

 

  • سهیلا کاظمی
  • ۰
  • ۰

سلام

شمایی که خانم هستی و از جنس بلور، اگه خداوند تو را مرد آفریده بود، چقدر برای همسر و فرزندانت گذشت و فداکاری داشتی؟ 

این سوالیه که دو روزه فکرمو درگیر کرده، که واقعا اگه خدا منو مرد آفریده بود چقدر در برابر همسر و فرزندانم گذشت و فداکاری داشتم؟ 

مدتی بود که گوشی موبایلم بخاطر قدیمی بودنش و حجم کارایی که من ازش می کشیدم عملا سرعتی نداشت و خیلی کند کار می‌کرد، حتی خیلی وقتا هنگ می کرد و هیچی کار نمی داد، از قضا گوشی همسرم هم خیلی داغون شده و ازبین رفته و یه جورایی روم نمیشد بهشون بگم که من یه گوشی خوب نیاز دارم، ولی دیگه بعداز یه مدت اذیت شدن با فعالیت‌هایی که باگوشی انجام می دادم بهشون گفتم. و ایشون بی اینکه بگن نه من خودم گوشی نیاز دارم و می خوام برای خودم بخرم، گفتند باشه میریم می خریم، و رفتیم و خداراشکر یه گوشی خوب برام خریدن و بعد گفتن گوشی شما در حد کار من کفایت میکنه، گوشی قبلیتو بده به من، منم گوشیمو بهشون دادم و گفتم ببخشید که شما برای من گوشی نو خریدی ولی من گوشی قدیمی بهتون دادم، گفتن اشکال نداره، چون شما می خواید باهاش که فرهنگی انجام بدید من که کار خاصی ندارم پس همین گوشی بهم کار میده❤️

و این واقعا یه گذشته که فکرمی کنم معمولا آقایون در برابر خانوادشون این حس رو دارند و من خدارا راازاین بابت شکر می کنم 

  • سهیلا کاظمی
  • ۰
  • ۰

سلام بزرگواران 

نمیدونم چقدر در مورد قانون تکرار میدونید راستش من خودم چیزی ازاین قانون نمیدونستم تا وقتیکه استاد سر کلاس از این قانون صحبت کردند و گفتند تمرین و تکرار ، بهای بدست آوردن مهارت است و چیزی را که مدام و مرتب تکرار می کنید بصورت یک عادت جدید ذهنی و عملی در می آید و احساس رضایت و خشنودی نتیجه کنار گذاشتن عادتهای گذشته و جایگزین کردن تمرین ها و عادتهای جدید است ، خلاصه من که همیشه بدنبال راهکاری برای ترک غیبت بودم هرچند یکسالی هست که سعی در ترک آن داشتم ولی بازهم بعضی وقتا شیطون لعنتی برنده میشد ومن بایادگیری این قانون  تصمیم گرفتم که با تکرار و تمرین این صفت بد را ازخودم دور کنم چند روز پیش تو همین فکرا بودم که تلفن خونه زنگ زد و یاد صحبتهای استاد خاشعی افتادم که خوب تو تنهایی عبدی اگه راست میگی پای تلفن عبد باش و تا اومدم تلفن را بردارم چند بار پیش خودم تکرار کردم که یادت نره غیبت ممنوع ، غیبت ممنوع...

و بالاخره اونروز موفق شدم که در برابر صحبتهای طرف مقابل از کسی حرف نزنم و اونروز از موفقیتی که بخاطر تکرار بدست آوردم خیلی خوشحالم و دیگه یاد گرفتم و هرروز چندین بار پیش خودم ذکور سبحان الله ، الحمدلله ، لااله الا الله و الله اکبر و اعوذبالله من الشیطان الرحیم را تکرار میکنم و باز میگم غیبت ممنوع ، غیبت ممنوع 

به امید اینکه همه ی ما با استفاده از قانون تکرار تصمیم به ترک غیبت گرفته و موفق شویم و شیطان را شکست دهیم 

و من الله توفیق 

  • سهیلا کاظمی
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان 

وقتی میگن خدا همه کاره ی آدم و عالم است و هر کاری که او بخواهد انجام می شود و اگر نخواهد برگی از درخت نمی افتد واقعا همینطوره ، خدایا شکرت .

روز جمعه ویدیویی راجع به شکر و توکل تولید کردم و خواستم در پیجم تو اینستا ارسالش کنم هر کار کردم ارسال نشد ، راستش چون اولین باره که اینستا نصب میکنم بخاطر کارم خیلی وارد نیستم که چجوری باهاش کارکنم، خلاصه بعداز چندین بار که یکی یکی گزینه هاشو زدم و امتحان کردم تازه متوجه شدم که چون تایم ویدیو بیشتر از یک دقیقس ارسال نمیکنه و باید بصورت IGTV ارسال بشه گزینه مخصوصش را انتخاب کردم و به امید اینکه دیگه ارسال میشه کپشنش را هم نوشتم و ارسال کردم ولی باز هم ارسال نشد که نشد . اومدم دوباره از اول متنمو جوری تنظیم کردم که سر 58 ثانیه تمام بشه ولی بازهم ارسال نشد ، اینبار دیگه پیش خودم گفتم این یه حکمتی توش هست که ارسال نمیشه که بااینکه حجمش را کم کردم ولی بازهم خدا نخواست که ارسال بشه تا دیروز که رفتم سر کلاس و بعدازظهر که برمی گشتم بین راه تو فکر درس استاد بودم و آموزش کتاب نویسی ، تازه اونموقع فهمیدم که چرا این ویدیو ارسال نشد و همون لحظه خدارا ازاین بابت که اینقدر حواسش به کارای من هست شکر کردم...

خدایا شکرت ، خدا جونم شکرت و ممنونم ازت خداجون که اینقدر هوامو داری 

 

  • سهیلا کاظمی
  • ۰
  • ۰

سلام از امروز با موضوع جدیدی بنام یار امام زمان شدن در خدمتتون هستم: 

 خداوند در قرآن طبق آیه ۵۶ ذاریات که می فرماید ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون یعنی ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای عبودیت یعنی در واقع خدا همه این خلقت و همه این جهان را برای ما انسانها آفریده و ما را برای خودش خلق کرده که چیکار کنیم ؟ وظیفه ما چیه؟ اینه که ما اطاعت کنیم ، اطاعت کنیم که چی بشه؟  که عبد بشیم عبد شدن چه فایده هایی برای ما داره ؟  خیلی فایده ها برامون داره فواید دنیوی و اخروی یکی از فواید مهمی که برای ما داره اینه که ما عبد میشیم یعنی اطاعت امر خدا را می‌کنیم و تسلیم محض خداوند میشیم ، بالاترین فایده‌ای که برای ما داره اینه که ما به آرامش بینهایت می‌رسیم خداوند گفته که تنها راه آرامش انسان ها فقط در عبودیت است یعنی من راه آرامش انسان ها را فقط و فقط در عبودیت گذاشتم. توی اطاعت خودم گذاشتم و عبودیت یاد خدا را مدام به ما یادآوری می کنه و کسی که عبد باشه مدام باید به این فکر باشه که خدا از من چی میخواد؟  من چیکار کنم که خدا از من راضی باشه ؟ و این یاد را به طور مداوم برای انسان ایجاد می کند و طبق سنت های الهی آرامش به همراه می آورد چرا میگن سنت ؟ چون سنتی یعنی قانون همون قانونی که خداوند یک دنیا را داره باهاش اداره میکنه پس همینطوری الکی خدا یه چیزی نمیگه و خلف وعده نمی کنه وقتی میگن سنت یعنی آرامش بینهایت قطعاً و حتماً به تو میرسه و با عبد شدن حتماً و قطعا صورت میگیره دومین فایده که عبد شدن برای ما داره اینه که ما به لذت های معنوی فوق العاده و بی نهایت می‌رسیم که فرد این لذتها را هم از راه عبودیت بدست میاره و باز از فواید عبودیت این که چشم و گوش قلب انسان باز میشه ،  محبوب القلوب میشه ، مستجاب الدعوه میشه و یار امام زمان میشه .

خب ، من در این وبلاگ می خوام مطالبی را در مورد یار امام زمان شدن با شما دوستان به اشتراک بگذارم

ادامه دارد... 

  • سهیلا کاظمی
  • ۰
  • ۰

اکشن باش

امروز که استاد کیانی زحمت کشیدن و جهت پیگیری فعالیتها تماس گرفتند آنچه که سعی کردم با بهانه های مختلف فعالیت محدودم را توجیه کنم ، نشد و همانموقع حین سوالها و پیگیریهای استاد به یاد درس کلاسشون افتادم و احساس کردم که یه جورایی هنوز در موشن بسر می برم و همش تقصیر این واژه ی فرداس که بعضا خواه ناخواه ازاین واژه استفاده کرده ایم. ولی بهتر دیدم که دیگر این واژه را نادیده بگیرم و از حالت موشن درآمده و وارد فاز اکشن شوم. 

  • سهیلا کاظمی