سلام
طبق دروسی که از اساتید محترم آموختم ، یادگرفتم که تو هرکاری به خدا توکل کنم همراه با تلاش عاقلانه و دیگه بقیشو بسپارم به خدا. الان چند ماهی است که این مهمان ناخوانده پا به خانه و کاشانه ی ما گذاشته و با هیچ ترفندی بیرون نرفته و همچنان دارد با ما یه قل دو قل بازی میکند.
این چند مدت اخیر خبر مبتلا شدن دوستان را که می شنوم بسیار اندوهگین می شوم. نمی دانم چقدر در پیشگاه خداوند قابل هستم ولی براشون بسیار دعا کردم . امشب که استاد کیانی جهت کنسلی کلاس تماس گرفتند و گفتند که پسرشون تمام علائم کرونا را دارند ، علاوه براینکه واقعا ناراحت شدم ، به فکر فرو رفتم.بعضی وقتا نه بخاطر این ویروس منحوس ، بخاطر حکمتهای خداوند واقعا جای تامل دارد. که چگونه می شود انسانهایی که نه فقط بهداشت سلامت جسم را رلایت کرده بلکه بهداشت سلامت روحشون را هم رعایت کردند. اما وقتی خبر مبتلا شدنشون رو می شنوم به دردن خود می اندیشم که آیا من انسان همانطور که پروتکل های بهداشتی را رعایت میکنم ، چقدز برای روحم و اصل وجودی ام در این زندگی دنیوی پروتکل های الهی را رعایت کردم . آیا اینقدر که از این ویروس منحوس که چند ماهی است مهمان ناخوانده ی خانه های ما شده ، می ترسیم، آیا از خودمان نمی ترسیم ؟ ( اعمال و رفتارمان ) که همین خود ماییم که سرنوشت را برای خودمان رقم می زنیم ، با مسیرهایی که انتخاب می کنیم. و اینجاست که وقتی باخود می اندیشم به یاد درس قوانین و سنتهای الهی میوفتم و اینکه تا خدا نخواهد برگی از درخت نمی افتد . بنابراین سعی می کنم اعمال درستی داشته باشم. حداقل اینکه با رعایت همان پروتکل ها غیبت نکنم و توکل به خدا داشته باشم.
( به فرموده ی امام خمینی ره : الغیبت اشد من الزنا )
- ۹۹/۰۴/۱۹